فردوسی عصر ما
دیشب یکبار دیگر ویژگی تاریخی ما ایرانی ها تکرار شد. با این که باور کردنش سخت است اما هنوز هم این تفکر در کشور حاکم است که قد تو نمی تواند از یک حدی که خیلی هم بالا نیست، بالاتر برود. اگر رفت کوتاهش می کنند. اگر خوش شانس باشی از پا و اگر بد شانس باشی از سر کوتاهت می کنند.
هنوز تفکر حذف و آستانه تحمل پایین که هر کسی با من نیست بر من است رواج دارد. آزادی هم کلمه مقدسی است که با آن سر آزادگی را ذبح مصلحتی می کنند.
دیشب، شب بسیار بدی بود، چون این اتفاق در حضور بیش از 20 میلیون ببیننده تلویزیون افتاد. دیشب من و همه کسانی که برنامه 90 که جزو هیچ دسته بندی سیاسی هم نیست و اصولا در رده برنامه های سرگرم کننده و fun یا فوقش آموزشی دسته بندی می شو، دیدند که چگونه به صورت مصلحتی یک برنامه تلویزیونی مردمی سر بریده شد. و چه زجر آور بود دیدن چهره معصوم عادل فردوسی پور که بغض داشت و نمی ترکید. حرف داشت و نمی زد و فریاد داشت و بر سر جانیان قد کوتاه نمی کشید. امیدواریم همانطور که امیرحاج رضایی گفت اتفاقاتی که افتاده غیر رسمی باشد و حقیقت نداشته باشد و باز بشود ردی از حقیقت و حق را نشان داد. حالا که دقت می کنم می بینم چه وجه تسمیه با مسمایی در اسم عادل فردوسی پور وجود دارد. بدون تشابه او فردوسی عصر ماست که به خون دل و از جایی که کمتر کسی فکر می کرد حقیقت را یافت و آن را نشان داد و تبلیغ کرد و به دست کم 20 میلیون هم طرفدار دور خود جمع کرد. من برای کسانی که فکر می کنند حجره آنها یعنی تمامیت نظام متاسفم و انتظار دارم نظام حساب خودش را از این جمع کوتوله جدا کند.
کلمات کلیدی :
» نظر