خشونت خواستنی...
حق با کیست؟ شما حق دارید که خشونت کنید؟ چقدر می توانید در احقاق حقتان پای بفشارید. تا کجا؟ مرزش را چه کسی تعیین می کند؟ خشونت واژه ای است که به طور کلی تصور مثبتی در ذهن ایجاد نمی کند اما گاهی اوقات تنها چیزی که اهمیت دارد اعمال خشونت است. در برابر کسی که به مرزهای شخصی کسی تجاوز می کند، تنها راه مقابله اعمال خشونت با جدیت هر چه تمام تر است. بدون هیچ گونه ترحمی و گذشتی. معنی ندارد کسی حالا به هر دلیلی که دارد بخواهد وارد حوزه شخصی انسان شود وهیچ واکنشی نبیند. مسئله گذشت و بخشش بحث دیگری است. اما در برابر خشونتی که در باره انسان می شود (به معنی کلی آن) من فکر می کنم باید خشونت ورزید (به معنای کلی آن) و فرا قانونی عمل کرد و تردیدی هم نباید داشت.
این ایده در طول سالها دستمایه ساخت فیلم هایی بوده است که با تحسین انبوه تماشاگران مواجه بوده است. چون در این فیلم ها ببینده هم ذات پنداری با قهرمان منتقم دارد و در نهایت و در برابر همه خشونت هایی که انجام می دهد مبرا از هر اتهامی می شود و بیننده حق را به او می دهد. نمونه ای از این دست فیلم ها را که با دیدینشان می توان کلی لذت برد را می توان در سویینی تاد ( که قبلا در باره اش نوشتم) و اخیرا در فیلم taken دید. Taken (محافظ) داستان چندان پیچیده ای ندارد. شرح تلاش پدری است که روزی جزو نیروهای ویژه ایالات متحده بوده و به دلیل ماموریت های گاه و بیگاهش زن و فرزندش از او جدا شده اند. دختر مرد که برای دیدن کنسرت به پاریس رفته گرفتار باندهای قاچاق زنان می شود و پدرش در تلاشی فوق تصور سعی می کند تا دختر را نجات دهد و در این جریان بر خلاف فیلم های دیگری که ساخته می شود با جدیت و خشونت تمام کسانی را که به نوعی در این جریان دست داشته اند را از بین می برد. شاید 40 تا 50 تا تبهکار را. می زند، گردن می شکند، شکنجه می کند و در این جریان شما همواره حق را به او می دهید. اصلا دوست ندارید که او لحظه ای حتی دلش بسوزد و یا درنگی در کارهایش داشته باشد. دوست ندارید در 96 ساعتی که برای نجات دخترش تلاش می کند بخوابد، غذا بخورد و یا هر کار دیگری جز نجات دخترش انجام دهد. این شاید نوعی خشونت دوست داشتنی باشد که نمونه اش را کمتر می توان دید.
از اینها که بگذریم فیلم داستان های فرعی و اشاره های جالب بعضا سیاسی هم دارد. باندهای قاچاق زنان آلبانیایی تبارند. تمام یا قسمت اصلی ماجرای تجارت زنان و دختران هم اعراب هستند که با پول های نفتشان می آیند اروپا برای خوشگذرانی در کشتی های تفریحی شان. هر جا فساد هست حتما پلیس در کارش کوتاهی کرده یا در آن شریک است، این یک واقعیت است که بدون استثنا در هر کشوری هست.
کلمات کلیدی :
» نظر