کتاب جدید مصطفی مستور
" اگر به هر دلیل می خواستی له شدن روح کسی را ببینی، آن جا زیر نور شدید یا در تاریکی محض نیست؛ جایی است نه کاملا تاریک و نه به اندازه ی کافی روشن. جایی است با نور کم."
همین کافی است تا 4200 تومن بدی و "سه گزارش درباره نوید و نگار" کتاب جدید مصطفی مستور را که نشر مرکز منتشر کرده رو بخری.
مستور از جمله نویسنده هایی است که آثارش را دوست دارم. خوب خوانده می شوند و راحت و خودمانی است.
کتاب جدیدش که رمانی کوتاه است را دیشب 3 ساعته خواندم. یک ضد تبلیغی دارد پشت جلد کتاب که حتما وسوسه ات می کند کتاب را بخوانی چون گفته" قبل از هر چیز بگم احتمالا از این داستان خوش تون نمی آد ". طرح روی جلدش را دوست نداشتم. به نظرم بعد از "روی ماه خداوند را ببوس" تکلیف مستور دارد با خودش روشن می شود. یک جور مواجه با واقعیت بدون هیچ چیز اضافه ای. تا دلتان بخواهد نوع روایتش را دوست داشتم. تا دلتان هم بخواهد توی کتاب پر از تصویرهایی است که برایتان آشناست. اصلا شاید خود آدم تو زندگی اش بارها از این کارها و فکرهای توی کتاب کرده باشه اما نمی دونسته میشه اینا رو رمان کرد به همین دلیل خواندن سه گزارش درباره نوید و نگار خیلی وقت گیر نیست و البته نمی توان آن را یکبار خواند و گذاشت کنار چون به نظرم میشه با هر بار خواندنش مثل عکاسی از خود، درون خود را دید.
یکی دو جای آن را دوست نداشتم. مثلا آنجایی که نوید و رحمت می روند سراغ یعقوب الکل، دلال دارو، تو یه زیرزمین تاریک انبار لاستیک تو ناصر خسرو و زد و خورد با اون پیش میاد. یا اشتباه جغرافیایی نوید وقتی که می گوید خیابان وبلا را می روم به سمت شمال تا تاکسی سوار شم و بروم ناصر خسرو که قاعدتا آدرس اشتباهی است. یه جاهایی شم سخت می چسبه مثل اونجا که نگار با نوک تیز کفشش میزنه به پسر قد کوتاهی که تخمه می خورد و می خواست مزاحمش بشه تو پارک یا وقتی که موبایلش رو خاموش میکنه و تصمیم می گیره از دست رس خارج بشه و بره تهران گردی و یکی دو شب رو هم تو نمازخونه فرودگاه مهرآباد بخوابه.
مستور مستوره و نیازی نداره که من خوندن آثارش را به کسی توصیه کنم.
کلمات کلیدی :
» نظر