برای او که جانش ایران بود
ارسال شده در
90/12/17:: 12:13 عصر
توسط هادی
برای قهرمانی که در این درن دشت ایران حتی یک کوچه بن بست به نامش نیست. شما حدس بزنید منظورم کیست.
راهنمایی: کلمات پر رنگ دیالوگ های علی حاتمی تو فیلم سوته دلان اشاره هایی است به او. او که جانش ایران بود.
"داداش حبیب اهل روضه نیست. فقط سرِ خاکِ آقام دستمال گرفته بود دستش، میزد تو پیشونیش. شبِ چهلم، عینک زده بود چشاشو کسی نبینه گریه کرده. بعدِ آقام نشست پای روضه من و غمِ منو خورد. منِ بدبختِ سرسخت."
"بعد از اون تودهنی که خوردیم هر دو
طب و رها کردم
شدم شاگرد دکان مرحوم پدرم دواچی
اما افسوس که در این دکان دوایی نبود برای درد من
جز نسخه ی اون طبیب ارمنی ; ماطائوس عرق فروش
شبانه روزیش کردم ; خاکه رو خاکه که مستیم از گل نیفته"
کلمات کلیدی :
» نظر