خاطرات خوب
خاطرات خوب جزو سرمایههایه که هر کس به میزانی که از اون بهره منده می تونه تو لحظههایی که داره به گذشته فکر میکنه از اون لذت ببره. یاد کودکی ها، لحظات ناب فهمیدن و درک دنیا با دیدن یک فیلم، یا موسیقی، یک سفر، دیدن دریا برای اولین بار، برنامه هنر هفتم با اجرای عالی اکبر عالمی، مسابقه هفته و اجرای بی نظیر منوچهر نوذری در پنجشنبه شب ها. سریال ارتش سری و دوبلههای نابش با شخصیتهایی که مفهوم خاکستری را برای تویی که عمری یا سفید سفید دیدهای یا سیاه سیاه خوب تفهیم می کرد چیزهایی است که در اعماق خاطرات من لحظههای خوبی را رقم زدند. در حال حاضر من واقعا نمی دونم آیا با دیدن برنامه های تلویزیون آیا برای برای کسی خاطرهای ایجاد میشه یا نه. من که فکر نمی کنم. با تمام شدن لاست و فرار از زندان چند شبی است که برای فرار از صدا و سیمان لعنتی با سریالهای مزخرفش دارم سریال ارتش سری را روی دی وی دی می بینم. با همان صداهای ماندگار و همان شخصیت های خاکستری و موسیقی بی نظیر تیتراژ که هنوز هم انصافا ناب و تازه است.
پ.ن: این روزها خاطرات خوب گذشته را مرور می کنم و با فرنوش بهترین لحظات عمرم را می گذرانم. خانم دکتر راه افتاده و مثل جوجه راه میره. تعجب میکنه. دست میزنه با یه ریتم که میشنوه خودشو تکون میده و وقتی تنبک میبینه می ره طرفش و تق تق میزنه روش ونمی دونید چه لذتی داره وقتی خانم دکتر دالی موشه میکنه. امیدوارم که این لذت نصیب همه بشه.
کلمات کلیدی :
» نظر