سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جایی که آسمان بنفش می شود

ما آزمودیم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
این روزها خیلی هوای سفر دارم. یک سفر به جایی بسیار دور. دور دور. جایی که آسمان بنفش می‏شود. جایی که مرزها فقط روی کاغذ است و هیچ انسانی بر انسانی دیگر برتری ندارد جز به مهر. جایی که انسانها جز به یاری دست پیش نمی آورند و آرامش رایج ترین احساس است. جایی که هراس وجود ندارد و کودکان شادترین موجودات زمینند. دیروز که عاشورا بود داشتم از نذری خواهرم بر می گشتم خانه. از خیابانهای پر از درگیری که گذشتم فقط این آرزو را می توانستم داشته باشم. بروم جایی که آسمان بنفش می شود.
» نظر

دو تا بچه کشته شدن؟ نظر شما چیه؟

حالم بده و از هر چی که بگی حالم بهم می خوره. تصور کن مادری رو که دو تا بچشو کشته فقط به خاطر فقر. گرسنگی و گریه های ناتمام بچه هاش. پسر 2 ساله و دختر 6 ساله. دستمال و چاقو. حالم بده خیلی بده. بچه‌ها 4 روز بی نفس و غرق خون و بی صدا و گریه افتاده اند توی اتاق و مادر بالای سرشان. نمی تواند برای کاری که کرده حتی گریه کند. شاید اگر خودش را می کشت ... چرا کشت ولی نمرد. حالم از هر چی پوله بهم می خوره. پول پول پول. مگه خرج دوتا بچه تو یه دهات چقدره؟ ماهی 200 هزار تومن بیشتر نیست. سالش میکنه دو و 400. پولیه مگه هزینه اداره 2 تا بچه. 6 و 2 ساله. دارم می سوزم. سیاه پوشیده ام و سوگوارم. برای خودم وهمه کسانی که الان زنده اند. می دانم جرات نداری تصور کنی مادری دو تا بچشو کشته به خاطر فقر،‌ گرسنگی و گریه‌های ناتمام. دستمال. چاقو. 
» نظر

بازهم آخر الزمان 2

فکر کنم اگر این پست را بخوانید پیش خودتان می گویید احتمالا بلایی سرم آمده یا چیزی خورده تو سرم که به طور کاملا اتفاقی دارم پشت سر هم در باره آخرالزمان می نویسم. دیشب نیز به طور کاملا اتفاقی فیلم knowing را با بازی نیکلاس کیج دیدم. موضوع این فیلم هم به نوعی به آخرالزمان مربوط است و البته به روایتی دیگر.

فیلم درباره پیش بینی های یک دختر بچه (لوسیندا) در سال 1959 میلادی است. او در این سال پیشنهاد می دهد در جشن تاسیس دبستانشان بچه‌ها تصوراتشان از آینده را روی کاغذ بکشند و در کپسول زمان بگذارند تا 50 سال بعد (2009) آیندگان آن را باز کنند. ادامه مطلب...

» نظر

باز هم آخر الزمان

به طور خیلی اتفاقی دیشب فیلم I AM LEGEND  (من افسانه‌ام) را با بازی ویل اسمیت دیدم. ماجرای این فیلم هم راجع به آخر زمان است البته به روایتی دیگر. در این فیلم که داستان آن در شهر نیویورک  روایت می‌شود یک عامل ویروسی باعث خون آشام شدن مردم می‌شود و آنها را به موجوداتی تبدیل می کند که در تاریکی زندگی می کنند. نمای اولیه فیلم که از شهر متروک نیویورک است این ذهنیت را باز هم تقویت می کند که روزی بالاخره همه چیز به پایان می رسد.ادامه مطلب...

» نظر

آیا دنیا به پایان خودش نزدیک شده است؟

این پرسش که کی همه چیز به پایان می رسد از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. در ادیان کهن دارای کتاب حتی با ذکر جزئیات ولی بدون اشاره به زمان، به آن پرداخته شده و در متون اسلامی نیز شواهد و علائم آخر الزمان به تفصیل آمده است. در این زمینه حتی علائمی نیز به وقوع پیوسته که هر چند خنده دار می نماید اما اتفاق افتاده است از جمله انتخاب باراک اوباما که می گویند از علائم آخر الزمان است .

دانای سر دو عالم،‌ حضرت علی (ع) نیز فرمایشی در این زمینه دارند که علائم آخر الزمان را اینگونه وصف کرده اند: وقتی که ناقوس به صدا درآید و کابوس و ریاست طلب قیام نماید و گاو تکلم نماید. و در این هنگام شگفتی هاست و چه شگفتی وعجائبی! برافروخته میشود آتش در شهر نصیبین و علم و پرچم عثمانی از سرزمین سیاهان ظاهر میگردد و شهر بصره به آشوب کشیده میشود... در آن موقع شتاب و تعجیل کنید. بهترین جاها در آن روز بیت المقدس است. روزی خواهد آمد که هرکسی آرزو کند که از ساکنان آنجا باشد.
به تازگی نیز فیلم 2012 بر اساس اعتقادات تقویم مایایی ساخته شده که دیدن آنونس آن آدم را برای لحظه‌ای خشک می کند. این فیلم هر چند برای سازنده اش تفریحی و غیرجدی قلمداد شود اما برای ما ایرانی ها که از کودکی به ظهور منجی و آخر الزمان عادت کرده ایم شاید بیشتر از دیگران تاثیر گذار باشد. به هر حال امیدوارم فرصت دیدن این فیلم را پیدا کنید.

 پ.ن: بودجه ساخت فیلم 2012 چیزی در حدود 200 میلیون دلار بوده و این فیلم در هفته اول نمایش خود در 105 کشور جهان 225 میلیون دلار فروش داشته که پیش بینی شده این فروش و استقبال گسترده از آن ادامه داشته باشد. حالا فکر کنید که ما با چه زحمتی می آییم با بودجه دولتی فیلم می سازیم و حتی عاجز از برگشت 20 درصد سرمایه فیلم هستیم. تاثیر گذاری و انتقال مفاهیم هم پیشکش.


» نظر

سیبی از شمال ایتالیا

امروز همراه غذایی که در اداره دادند سیبی بود که مارک VAL VENOSTA  رویش بود. در گوگل عزیز چرخی زدم و فهمیدم این سیب از باغ های سیب شمال ایتالیا به اداره ما آمده است. البته این موضوع به خودی خود اشکالی ندارد. بالاخره تجارت جهانی است و هر سیب یک بویی دارد. منتها اشکال اینجاست که الان فصل برداشت سیب در ایران است و این رقابت سیب ایتالیایی با سیب‌های خودمان هم کمی عجیب به نظر می‌رسد. یادم آمد چند وقت پیش نعمت احمدی،‌ وکیل معروف،‌ در شکوائیه ای نوشته بود که از محل برداشت 543 کیلو سیب دماوندی که خودش پرورش داده بوده تنها 47 هزار تومان عایدش شده. حالا شما پیدا کنید سیب فروش را و ببینید آیا باغدار ایرانی از کارش سود می برد یا باغدار ایتالیایی.


» نظر

لبخند فرنوش

همه خستگی‏ها و نا امیدی‏ها و راه رفتن دیگران روی اعصابم را به یک لبخند فرنوش فراموش می‏کنم.

  


» نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >