سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته ها رفت و شکایت کس نکرد...

دیشب خیلی اتفاقی یه جفت بلیت کنسرت استاد شجریان عزیز به قیمت 65 هزار تومن نصیبمون شد و برای نخستین بار رفتیم صدای آسمانی استاد را در دومین روز اجرای کنسرت جدیدشان از نزدیک نیوش کردیم.

تجربه حسی فوق العاده ای بود‍، لذتش برای من که خیلی اهل غذای خوبم شبیه خوردن یک استیک 490 دلاری در رستوران اختصاصی آخرین طبقه امپایر استیت بود. آواز در دستگاه شور و همایون و با غزلیاتی از حافظ، مولانا و سعدی و سه تصنیف مرغ خوشخوان، باد صبا و رندان مست که مثل همیشه بازتاب درک استاد از موقعیت اجتماعی روزگار و جامعه است. و در انتها مرغ سحر که این روزها سرود وحدت کسانی شده که دلشان برای وطن و آشیان می تپد. ریخت شناسی جمعیت حاضر در سالن هم خیلی جالب بود و تقریبا از هر طیفی و قشری را می شد پیدا کرد، از کرواتی های قدیمی تا کروات زده هایی که تازه پشت لبشون سبز شده، از مادام های میانسال شیک پوش تا دخترای مد روز از دانشجوی با لباسای غیر هم رنگ تا کارمندای کت شلوار پوش اداری، از تی شرت پوشان اسپرت تا آدمای معمولی که کت شلوار دومادیشونو بعد از چند سال دوباره پوشیده بودن و... و به این اعتبار به جرات می توان گفت شجریان خواننده ملی ایران است.

گروه 15 نفره شهناز هم  انصافا خوش پوش بودن. لباسای ابریشمی دست دوز در رنگ های متنوع مینیاتوری ایرانی که واقعا چشم نواز بود بار دیگر اثبات کرد که شجریان تنها قله نشین آسمان هنر ایران است.

هرچند دیشب بی نظمی هایی که معمولا در کنسرت های استاد پیش می آد کمتر بود ولی همچنان کیفیت در ایران شکننده است، صدای شکستن چیزی که معلوم نشد چه بود وسط آواز و جواب آواز تار حواس همه از جمله استاد را پرت کرد. حجم موبایل بدستان و سرو صدای اضافی واقعا کم بود هر چند آخر کنسرت همه جبران مافات کردند و نزدیک به 10 دقیقه استاد و گروه شهناز را تشویق کردند تا مرغ سحر را اجرا کردند. چند نکته جالب در کنسرت هم بود از جمله این که حتی وقتی کوک سنتور در قسمت دوم کنسرت خارج شد و چند دقیقه پر استرس را همه در سکوت طی کردند صدا از هیچکی در نیومد تا بالاخره نوازنده به کوک برگشت. رونمایی از سه ساز جدید که استاد خودش طراحی و ساخته نیز جالب بود از جمله سنتور بم که دامنه صدای آن به جای سه اکتاو چهار و نیم اکتاو بود و صدای متفاوتی داشت. تک نوازی سه تار دختر استاد در کنار پدر حس خوبی در سالن پراکند. تک نوازی کمانچه نواز جوان در دستگاه همایون واقعا مسحور کننده بود و سحر ابراهیم نوازنده قانون نیز قطعه ای را تک نوازی کرد که واقعا هوش ربا بود. تنبک، دف و دایره هم که پایه همه آهنگا بود و من تقریبا در تمام طول کنسرت حواسم به صدای تنبک بود.

آخر مراسم ساعت 12 شب جلو در خروجی تالار کشور هم چهار نفر دختربچه و پسر بچه با یه تمپو و آکاردئون سر و صدایی به پا کرده بودن که نگو و نپرس. راجع به موسیقی و تاثیر آن بر شناخت جامعه و کارکردهای روانشناسانه آن و تجربیات شخصی ام از تاثیر موسیقی بر تسکین درد بعدا مفصل خواهم نوشت.  


» نظر